این نیزه های در بدنت میکشد مرا

این لخته خون در دهنت میکشد مرا

ای سروناز من چقدر قطعه قطعه ای

این پاره پ ا ره پ ا ره تنت میکشد مرا

با دیدن تو ای پسرم جان به لب شدم

این طور دست و پا زدنت میکشد مرا

معلوم می شود که تورا چنگ میزدند

این تکه های پیرهنت میکشد مرا

داری برای خواهر خود غصه میخوری ؟؟

این درد و غربت و محنت میکشد مرا

باشد عبای من کفن و غسل تو زخون

آن غسل خون و این کفنت میکشد مرا

شبه پیمبرم - پسرم - حاصلم - علی...

نیش خند دشمن لجنت میکشد مرا